گام به گام درس 10 عربی نهم
معنی کلمات درس 10 عربی نهم
ترجمه صفحه 102 عربی نهم
اَلْأَمانَهُ
امانت
أرَاد مُسافِرٌ تَسلیمَ نُقودِەِ إلَی شَخصٍ أمینٍ. فَذَهَبَ إِلَی قاضی بَلَدِەِ وَ قالَ لَهُ:
معنی: مسافری خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد. پس نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:
«إِنّی سَوفَ أُسافِرُ وَ أُریدُ تَسلیمَ نُقودی عِندَکَ أَمانَهً وَ سَوفَ أَستَلِمُها مِنْکَ بَعدَ رُجوعی.»
معنی: «مسافرت خواهم کرد و میخواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشتنم از تو پس خواهم گرفت،
فَقالَ الْقاضی: «لا بَأْسَ، اِجْعَلْ نُقودَکَ فِی ذٰلِکَ الصُّندوقِ.» فَوَضَعَ الرَّجُلُ نُقودَەُ فِی الصُّندوقِ.
معنی: قاضی گفت: «اشکالی ندارد، پولت را در آن صندوق بگذار.» و مرد پولش را در صندوق گذاشت.
وَ لَمّا رَجَعَ مِنَ السَّفَرِ؛ ذَهَبَ عِندَ الْقاضی وَ طَلَبَ مِنهُ الْأَمانَهَ، فَقالَ الْقاضی:
معنی: و وقتی که از سفر برگشت؛ نزد قاضی رفت و امانت را از او خواست. قاضی به او گفت
«إنّی لا أَعْرِفُکَ.»
معنی: «من تو را نمیشناسم.»
حَزِنَ الرَّجُلُ فَذَهَبَ إلَی حاکِمِ الْمَدینَهِ و شَرَحَ لَهُ الْقَضیَّهَ. فَقالَ الْحاکِمُ:
معنی: آن مرد ناراحت شد و نزد حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد. پس حاکم گفت:
ترجمه صفحه 103 عربی نهم
«سَیَأْتی القاضی إِلَیَّ غَداً؛ فَادْخُلْ عَلَینا فِی الْمَجلِسِ وَ اطْلُبْ أَمانَتَکَ مِنْهُ.»
معنی: «فردا قاضی نزد من خواهد آمد، در مجلس پیش ما بیا و امانت را از او بخواه.»
وَ فِی الْیَومِ التّالی عِندَما جاءَ الْقاضی إِلَی الْحاکِمِ، قالَ لَه الْحاکِمُ:
معنی: و در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت:
«إِنّی سَوفَ أُسافِرُ إِلَی الْحَجِّ فی هذَا الشَّهرِ وَ أُریدُ تَسلیمَ أُمورِ الْبِلادِ إِلَیکَ لِأَنّی ما رَأَیْتُ مِنْکَ إلَّا الْأَمانَهَ.»
معنی: «من در همین ماه به سفر حج سفر خواهم کرد و میخواهم امور کشور را به تو بسپارم چون من از تو جز امانتداری ندیدهام.»
وَ فی هذَا الْوَقتِ دَخَلَ صاحِبُ الْأمانَهِ وَ سَلَّمَ عَلَیهِما وَ قالَ:
معنی: و در این هنگام صاحب امانت وارد شد و به آنها سلام کرد و گفت:
«أَیُّهَا الْقاضی، إِنَّ لی أَمانَهً عِندَکَ. وَضَعْتُ نُقودی عِندَکَ.»
معنی: «ای قاضی، امانتی نزد تو دارم. پولم را نزد تو گذاشتهام.»
قالَ الْقاضی:«هذا مِفتاحُ الصُّندوقِ. اِسْتَلِمْ نُقودَکَ.»
معنی: قاضی گفت:«این کلید صندوق است. پولت را تحویل بگیر.»
بَعدَ یَومَینِ ذَهَبَ الْقاضی عِندَ الْحاکِمِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ حَولَ ذٰلِکَ الْمَوضوعِ. فَأَجابَ الْحاکِمُ:
معنی: پس از دو روز قاضی نزد حاکم رفت و با او دربارۀ آن موضوع صحبت کرد. حاکم جواب داد:
«أیُّهَا الْقاضی، مَا اسْتَرجَعْنا أَمانَهَ ذٰلِکَ الرَّجُلِ إلّا بَعدَما أَعْطَیْناکَ کُلَّ الْبِلادِ؛ فَبِأَیِّ شَیءٍ نَسْتَرْجِعُ الْبِلادَ مِنْکَ؟!» ثُمَّ أَمَرَ بِعَزْلِهِ.
معنی: «ای قاضی، امانت آن مرد را از تو پس نگرفتم مگر بعد از این که همهٔ کشور را به تو دادیم، با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم؟!» سپس دستور به برکناری او داد.
قالَ رَسولُ اللهِ (ص):
لا تَنْظُروا إلَی کَثْرَهِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثْرَهِ الْحَجِّ … وَلکِنِ انْظرُوا إلَی صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَهِ.
رسول خدا (ص) فرمود:
«به زیادی نمازشان و روزه شان و زیاد حج نگاه نکنید…، ولی به راستگویی و امانتداریشان نگاه کنید.»
جواب تمرین صفحه 104 عربی نهم
با توجّه به متن درس، درستی یا نادرستی جملههای زیر را معلوم کنید.
قاضی دروغ میگفت. (درست)
حاکم دستور به برکناری قاضی داد. (درست)
مسافر پولهایش را نزد حاکم گذاشت. (نادرست)
حاکم توانست امانت را برگرداند. (درست)
قاضی پس از دو هفته نزد حاکم رفت. (نادرست)
سخنان حکیمانه هماهنگ فارسی و عربی را به هم وصل کنید.
جواب درست در مقابل عبارت میباشد
عَداوَهُ الْعاقِلِ خَیْرٌ مِنْ صَداقَهِ الْجاهِلِ. دشمنِ دانا که غم جان بوَد بهتر از آن دوست که نادان بوَد.
اَلْعالِمُ بِلا عَمَلٍ کَالشَّجَرِ بِلا ثَمَرٍ. عالمِ بی عمل به چه مانَد؟ به زنبور بی عسل.
اُسْتُرْ ذَهَبَکَ وَ ذَهابَکَ وَ مَذْهَبَکَ. در بیانِ این سه، کم جُنبان لبت از ذهاب و اَز ذَهَب وَز مذهبت
مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخیهِ وَقَعَ فیها . چاه مکن بهرِ کسی اوّل خودت دوم کسی.
اَلْوَحدَهُ خَیرٌ مِنْ جَلیسِ السّوءِ. تا توانی میگریز از یارِ بد یارِ بد بدتر بوَد از مارِ بد
مَنْ طَلَبَ شَیئاً وَ جَدَّ، وَجَدَ. عاقبت، جوینده یابنده بوَد.
لِکُلِّ جَدیدٍ لَذَّهٌ. نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار.
جواب تمرین صفحه 105 عربی نهم
ضرب المثلهای زیر را ترجمه کنید. (جواب تمرین دوم عربی نهم درس 10)
1- عُصفورٌ فِی الْیَدِ خَیرٌ مِنْ عَشَرَهٍ عَلَی الشَّجَرَهِ.
یک گنجشک در دست بهتر از 10 گنجشک روی درخت است.
2- ما تَزْرَعْ فِی الدُّنیا تَحْصُدْ فِی الْآخِرَهِ.
آنچه در دنیا بکاری در آخرت درو میکنی.
3- مَنْ طَلَبَ أَخاً بِلا عَیبٍ بَقِیَ بِلا أَخٍ.
هرکس که بدون عیب طلب کند، بی دوست میماند.
4- هذَا الْفَرَسُ وَ هَذَا الْمَیدانُ.
این اسب (گوی) و این میدان
5- یَومٌ لَنا وَ یَومٌ عَلَیْنا.
یک روزی با ما و روزی علیه ماست.
کدام گزینه از نظر معنایی با کلمهٔ مشخّص شده هماهنگ است؟
1 – ابر » باران – روزنامه – عکس – واگن
2 – جشن عروسی » بستری – پژوهشها – عروس – روزه
3 – وزید » شیر – مردود – پلها – بادها
4 – برق » گیاه – باتری – خشمگین – شیشه
5 – دود » راه – ژرف – آتش – گروه
جواب تمرین صفحه 106 عربی نهم
در جای خالی کلمهٔ مناسبی از کلمات زیر بنویسید. «دو کلمه اضافه است.»
3-اِجْعَلْ / اَلتَّقاعُدُ / 4-فَریضَهٌ / 1- تَموتُ / 6-اَلْأُمَّهاتِ / اَلْمَمَرّ / 2-شَقاوَهِ / 5-أَنفَعُهُم
1- اِعْمَلْ لِدُنیاکَ کَأَنَّکَ تَعیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَموتُ غَداً.
در دنیا چنان عمل کن گویی تو تا ابد زندگی میکنی و برای آخرتت چنان عمل کن گویی که فردا میمیری.
2- مِنْ سَعادَهِ ابْنِ آدَمَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ مِنْ شَقاوَهِ ابْنِ آدَمَ سوءُ الْخُلُقِ.
از خوشبختی و سعادت آدمیزاد اخلاق نیکو و از بدبختی آدمیزاد اخلاق بد است.
3- إذا قَدَرْتَ عَلَی عَدوِّکَ؛ فَاِجْعَلْ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَهِ عَلَیْهِ.
اگر بر دشمنت برتری یافتی پس به خاطر شکر برتری بر او ببخش.
4- اُطْلُبوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَریضَهٌ.
علم و دانش را طلب کنید اگرچه در چین باشد همانا طلب علم یک فریضه است.
5- أَفضَلُ النّاسِ أَنفَعُهُم لِلنّاسِ.
بهترین مردم سودمندترین آنها نسبت به مردم است.
6- اَلْجَنَّهُ تَحتَ أَقْدامِ اَلْأُمَّهاتِ.
بهشت زیر پای مادران است.
در جای خالی عدد اصلی و ترتیبی مناسب بنویسید.
عددهای اصلی
1- واحِد | 2- اِثْنانِ | 3- ثَلاثَه | 4- أربَعَه |
5- خمسه | 6- سته | 7- سَبعَه | 8- ثَمانیَه |
9- تِسعَه | 10- عشره | 11- أَحَدَعَشَرَ | 12- إثنا عَشَرَ |
عددهای ترتیبی
1- الْأَوَّلُ | 2- الثانی | 3- الثّالِثُ | 4- الرّابع |
5- الخامِسُ | 6- السّادِسُ | 7- السَابِعُ | 8- الثّامِنُ |
9- التاسِعُ | 10- الْعاشِرُ | 11- الْحادیَ عَشَرَ | 12- الثانی عَشَر |
جواب تمرین صفحه 107 عربی نهم
هر جمله دربارۀ چه توضیح میدهد؟
1-جریان قطرات اشک از روی اندوه یا درد. گریه – ریشخند
2-مرکز تحصیلات عالیه که از آن دانشجویان فارغ التحصیل میشوند. بیمارستان – دانشگاه
3-جوانانی که در دانشگاهها درس میخوانند. پلیس – دانشجویان
4-غذای محبوب دو استان شمالی ایران. برنج و ماهی – چای داغ
5-فصلی که بعد از تابستان میآید. بهار – پاییز
هر کلمه را در جای مناسب بنویسید.
حَدّادونَ / شُرطیّانِ / نافِذَتَینِ / سَیِّداتٌ / أَطعِمَهٌ / فِضَّهٌ
مفرد مؤنّث | فِضَّهٌ |
مثنّای مذکّر | شُرطیّانِ |
مثنّای مؤنّث | نافِذَتَینِ |
جمع مذکّر سالم | حَدّادونَ |
جمع مؤنّث سالم | سَیِّداتٌ |
جمع مکسّر | أَطعِمَهٌ |
جواب تمرین صفحه 108 عربی نهم
ترجمه کنید و انواع فعلهای مشخّص شده را بنویسید.
1- یا وَلَدی، لا تَیْأَسْ فی حَیاتِکَ. أَنتَ تَقْدِرُ. اُطْلُبْ وَ اجْتَهِدْ. (مضارع – امر)
ای فرزندم در زندگیات نا امید نشو. تو میتوانی، بخواه و تلاش کن.
2- یا بِنتی، اِضْحَکی لِلْحَیاهِ. لا تَحْزَنی. أَنتِ فائِزَهٌ. سَتَنْجَحینَ قَریباً. (نهی – مستقبل)
ای دخترم به زندگی بخند. غمگین نباش. تو پیروزی بزودی پیروز میشوی.
3- اُنْصُروا أَصْدِقاءَکُم وَ لا تَتْرُکوهُم فِی الْمَشاکِلِ. فَهُم سَوفَ یُساعِدونَکُم أَیضاً. (امر – مستقبل)
دوستانتان را یاری کنید و آنها را در سختیها رها نکنید. پس آنها نیز به شما کمک خواهند کرد.
با توجّه به متن زیر، جملههای درست و نادرست را معلوم کنید.
حامِدٌ وَلَدٌ ذَکیّ وَ هوَ فِی الْخامِسَهَ عَشْرَهَ مِنَ الْعُمرِ. هوَ یَکتُبُ واجِباتِهِ الْمَدرَسیَّهَ مَساءً. یَنهَضُ صَباحاً فِی السّاعَهِ السّادِسَهِ إِلّا رُبْعاً وَ بَعدَ الصَّلاهِ یَتَناوَلُ فَطورَەُ فِی السّاعَهِ السّادِسَهِ وَ النِّصفِ.
فی یَومٍ مِنَ الْأَیّامِ اشْتَرَی والِدُەُ حاسوباً لَهُ وَ سَمَحَ لَهُ بِالدُّخولِ فِی الْإِنتِرنِت فی أَوقاتِ الْفَراغِ.
فَرِحَ حامِدٌ بِهذِەِ الْهَدیَّهِ. بَعدَ مُدَّهٍ سافَرَ والِدُەُ وَ والِدَتُهُ لِمُهِمَّهٍ إِداریَّهٍ لِمُدَّهِ یَومَینِ. قالَ حامِدٌ لِأَبیهِ وَ أُمِّهِ: «سَأَبْحَثُ بَحْثاً عِلمیّاً فِی الْإِنترنت.»
حامد پسری باهوش است و او در سن پانزده سالگی عمرش است. او تکالیف مدرسهاش را عصر مینویسد. صبح ساعت یک ربع به شش بلند میشود. و بعد از نماز ساعت شش و نیم صبحانه میخورد.
در روزی از روزها پدرش برای او رایانهای خرید و به او اجازه داد در اوقات فراغت وارد اینترنت شود.
حامد با این هدیه خوشحال شد. پس از مدتی پدر و مادرش برای یک مأموریت اداری به مدت دو روز سفر کردند. حامد به پدرش گفت: یک تحقیق علمی در اینترنت جستو جو خواهم کرد.
جَلَسَ حامِدٌ خَلْفَ الْحاسوبِ وَ لَعِبَ ساعاتٍ کَثیرَهً وَ فِی الْیَومِ التّالی نَهَضَ فِی السّاعَهِ السّابِعَهِ إِلّا رُبعاً. ما أَکَلَ الْفَطورَ وَ ما غَسَلَ وَجْهَهُ وَ خَرَجَ مِنَ الْبَیتِ وَ رَکِبَ حافِلَهَ الْمَدرَسَهِ.
حامد پشت رایانه نشست و ساعات زیادی بازی کرد و در روز بعد ساعت یک ربع به هفت بیدار شد. صبحانه نخورد و صورتش را نشست. از خانه خارج شد و سوار اتوبوس مدرسه شد.
کانَ حامِدٌ یَشعُرُ بِالنَّومِ فِی الصَّفِّ. فَجْأَهً سَمِعَ صَوتَ الْمُعَلِّمِ: «أُریدُ مُشاهَدَهَ واجِباتِکُم.»
حامد در کلاس احساس خواب آلودگی میکرد. ناگهان صدای معلم را شنید: «میخواهم تکالیفتان را ببنیم.»
فَتَحَ حامِدٌ حَقیبَتَهُ وَ فَهِمَ بِأَنَّ الدَّفتَرَ لَیْسَ لَهُ بَلْ لِأُختِهِ. نَدِمَ حامِدٌ وَ قالَ فی نَفسِهِ یالَیتَنی کُنتُ مُنَظَّماً!
حامد کیفش را باز کرد و فهمید که همانا دفتر برای او نیست بلکه برای خواهرش است. حامد پشیمان شد و با خودش گفت: ای کاش من منظم بودم.
جواب تمرین صفحه 109 عربی نهم
1- اِشْتَرَی والِدُ حامِدٍ حاسوباً لَهُ. (درست)
پدر حامد برای او رایانهای خرید.
2- حامِدٌ فِی الثّانیَهَ عَشْرَهَ مِنَ الْعُمرِ. (نادرست)
حامد در سن 12 سالگی است.
3- هوَ یَکتُبُ واجِباتِهِ الْمَدرَسیَّهَ ظُهراً. (نادرست)
او تکالیف مدرسهاش را ظهر مینویسد.
4- بَحَثَ حامدٌ عَن مَوضوعٍ ریاضیٍّ فِی الْإِنتِرنِت. (نادرست)
حامد در اینترنت مسئلهای ریاضی را جستجو میکرد.
5- سافَرَ والِدُهُ وَ والِدَتُهُ لِمُهِمَّهٍ إِداریَّهٍ لِمُدَّهِ شَهرَینِ. (نادرست)
پدر و مادرش برای یک مأموریت اداری به مدت دو ماه سفر کردند.
کتاب درسی عربی نهم